یک شب با محمد امین
سلام دیشب ما به اتفاق محمد امین جون شام رفتیم به یه رستوران خوب توی یه جای با کلاس خلاصه جونم براتون بگه که : از اونجایی که این پسر خوشگل ما خیلی سریع با همه فامیل میشه اونجا هم دست بردار نبود و به همه جای رستوران سرک کشید طوری صمیمی شده بود که کارکنان رستوران هیچ کاری باهاش نداشتن و اونم هرکاری که دلش خواست انجام داد و یه لحظه ما چشامون ازش غافل شد و دیدیم که حضرت آقا کجا تشریف بردن و نشستن !! شما دیگه خودتون با دیدن عکسای پایین قضاوت کنین بماند اینکه ما بخاطر شیطونی های آقا ، مجبور شدیم به چند نفر هم انعام بدیم بنظر شما با این پسر...